این پروژه تمرینی بود برای آنکه بفهمیم معماری چگونه می تواند علاوه بر رویت شدن به عنوان یک شی؛ موقعیت های مشاهده کردن، دیده شدن و بعضا پنهان شدن را همزمان حول یک مسئله سازماندهی کند
پروژه با چیدمان سه پاکت فضایی روی هم تعریف می گردد و برنامه پروژه درون و مابین این پاکت ها جاری می شود
نوع چیدمان جعبه ها، بخشی از لندسکیپ اطراف را قلمرو خود می کند و امکان این فراهم می شود که زندگی در قلب پروژه، در اصطکاک با طبیعت به جریان بیفتد
یک فضای میانجی برای تجربه توامان درون و بیرون، پنهان از دید مزاحم و رو به چشم انداز کوه که علاوه بر فراهم کردن موقعیتی امن برای مشاهده و تماشا، میدانی است در مرکز که تمامی اتفاقات و رویدادهای روزمره زندگی را رؤیت پذیر می کند
سوژه مشاهده گر در این میدان حین لذت بردن از تماشای چشم انداز، بازیگر و ابژه یک نمایش در جریان است که توسط سایر ساکنین رصد می شود
چشم انداز کوه و دشت در شمال و واحدهای همسایگی مجاور در جنوب، الگوی اشغال زمین را به شکلی پیشنهاد می کنند که ساختمان به سمت شمال آغوش باز کند و نسبت به جنوب کم اعتنا باشد
جرزهای جنوبی سنگین و بسته با نورگیری کنترل شده و محدود و جرزهای شمالی شفاف و شیشه ای جهت ماکزیمم کردن افق دید به مناظر اطراف